طهورا جانطهورا جان، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

فرشته کوچولوی زندگی شیرین من و همسری

هفته سی وسه بارداری

سلام عزیزم خوبی جوجوی مامان این هفته هم با اتفاقای خوب وبدش سپری شد بد از این جهت که دیروز خبردار شدم یکی از دوستای مدرسه من  بر اثر یک سهل انگاری بچه کوچکشو از دست داد گویا داروی متادون تو یخچال نگه داشته بود و دختر 4سالش اشتباهی اونو با آب اشتباه گرفته بود و خورد و بعد از 2روز اغماء از  این دنیا رفت. این خبر واقعا شوکم کرد. خدا به مادرش صبر بده . خبر خوب اینکه داریم به آخرای دوره بارداری نزدیک می شیم  وامیدوارم زود بیای بیرون  دیگه خیلی بهم فشار اومده  وزنم زیاد شده و مدام دچار گرفتگی عضلانی میشم . وخبر بعدی اینکه تختو هم آوردن وبابا دیشب نصبش کرد منم صبح ملافه روی تشک دوختم و امشب باید نصبش کنم البته هنوز برچسب...
20 بهمن 1393

هفته سی ودو بارداری

سلام شوشو ی مامان خوبی عزیزم  یک شنبه مامان خیلی ترسیده بود چونکه رفته بودش سونوگرافی و جواب سونو رو اشتباهی تفسیر کرده بود. این شد که گریان ونالان رفتم سراغ ماما خودم( خانم جلالی عزیز) بنده خدا تا قیافمو دید وحشت کرد اینقد استرس داشتم که اصلا صدام در نمی مومد سلام بگم بنده خدا وقتی سونو رودید گفتش هیچی نیست بچه دلمو ترکوندی منم هاجو واج گفتم مطمئنی؟؟ بعدش یکم فکر کردم و متوجه اشتباهم شدم  چون دوران دانشگاه کتاب کودکان استثنایی داشتیم که راجع به بچه های هیدروسفالی و میکروسفالی نوشته بود وتو برگه سونو شما نوشته بود وضعیت فعلی شما سفالیک که نحوه ایستادن شما رو داخل رحم توضیح داده بود و من مادر نادان و حواس پرت سکته کردم   ولی ...
14 بهمن 1393

هفته سی ام بارداری

سلام جوجوی مامان  حالت خوفه عزیزم این هفته رفتیم پیش خانم دکتر ضربان قلبتون رو گوش کرد وگفت حال گل دخملت خوبه خوبه جاش گرم ونرمه خوشحالم که خبر سلامتی شمارو شنیدم وباباجی دو سه روزی ما رو تنها گذاشت آخه ماموریت داشت ولی قبل رفتن کلی با شما حرف زد و نازت کرد وهروقت زنگ می زنه حال دخملیشو می پرسه دیشب هم منو شما با مامان منیژه و بابامحمدرضا رفتیم مراسم ولیمه حج که همسایمون خانم افرائی داشتند اول نمی خواستم برم ولی اینقد مامان وبابا اصرار کردند دیگه ماهم با اونا رفتیم که البته خاله مائده ( دوست من)اونجا بودن و دوباره حسابی باهم حرف زدیم و خندیدیم و خوش گذشت.  روز قبل هم رفتیم خونه خاله سارا ناهار اونجا دعوت بودیم  بعد از ناهار ما...
7 بهمن 1393
1